چند روز پیش مطلبی را در گروه شرکت به اشتراک گذاشتم، و چنین نتیجهگیری کردم که فصل سرد امسال، اگر برای کارخانهداریِ گازکربنیک در ایران، زمستانی زودهنگام به ارمغان آورده است، اما برای تیم قدرتمند شهرکرد و شرکتهای اقماریاش، میخواهد بهاری سرسبز را شکوفا کند، اگرچه دیرهنگام..! آنچه الآن مینویسم برای جلوگیری از بعضی سوءتفاهمهاست، که ممکن است از نوشتهی قبلی ایجاد شده باشد. صادقانه بگویم اصلاً نوشتهی قبلی را به این دلیل به اشتراک گذاشتم، که بهانهای باشد برای نوشتهی فعلی..! چرا..؟ چون هیچ چیز برای یک سازمان، خطرناکتر از آن نیست که در توانمندیهای خودش دچار سوءتفاهم، و نهایتاً دچار اشتباه محاسبه شود. بنابراین لازم است به سوءتفاهمهای احتمالی زیر عمیقاً فکر کنیم، تا واقعیتهای اثرگذار بر فعالیت سازمان را، چه در فضای میکرو باشد و چه در فضای ماکرو، آنطور که هست ببینیم و نه آنطور که در ذهن ما شکل گرفته است. ضمناً آنچه در اینجا گفته شده، حداقل ۱۰ ضعف سازمان را ریشهیابی میکند، و فراموش نمیکنم که اعضای تیم گازکربنیک قرار است بر اساس یکی از نوشتههای پیشین من، در مورد نقاط قوت و مهمتر از آن در مورد نقاط ضعف سازمان نظر بدهند، تا نشان دهند که عضو دلسوز تیم هستند، که میخواهند ضعفها را برطرف، و قوتها را ارتقاء دهند. با این مقدمه بپردازم به سوءتفاهمها:
سوءتفاهم اول:
اوضاع برای تمام تولیدکنندگان گازکربنیک خراب است، اما برای مجموعهی شهرکرد عالیست..!
نشانههائی از این سوءتفاهم به دفعات در سازمان ما دیده میشود. شاید دلیل اصلیاش این باشد، که اسم مجموعهی «شهرکرد»، تبدیل به یک برند پرآوازه شده است، که همگان نسبت به توانمندیاش در توسعهی تکنولوژی، و راهبری پلنتهای CO2 و کربنکپچرینگ اذعان دارند. این سوءتفاهم که ناشی از حس برتری نسبت به دیگران است، باعث میشود که سازمان دچار این خطای راهبردی شود، که در تمام زمینههای فنی و مالی و تکنولوژیک و منابع انسانی، کیلومترها از رقیبان جلوتر است. به این ترتیب این سوءتفاهم در درون سازمان، به تدریج تبدیل به یک «توهم درونسازمانی» میشود، که دو خسارت سنگین بر جای میگذارد. خسارت اول اینکه سازمان را نسبت به «ارتقاء بهرهوری» دچار غفلت میکند، و چون خود را به مراتب بهتر از رقیبان میپندارد، نیازی به بهبود احساس نمیکند. خسارت دوم که حتی میتواند سنگینتر باشد، غفلت از تغییر مداوم از طریق توسعهی تکنولوژی، به عنوان مهمترین «مانع ورود» (entry barrier) است. معنای این غفلت آن است که در خواب خوش خرگوشی باقی بمانیم، تا زمانی که ناگهان تکنولوژی جدیدی (game changer) به سرعت برقوباد ما را پشت سر بگذارد، و قواعد بازی را تغییر دهد..! چه میتوانیم بکنیم..؟ اینکه دائماً جهان را رصد کنیم، و تلاش داشته باشیم تا شانه به شانهی تکنولوژیستهای کربنکپچرینگ در دنیا، و چه بسا جلوتر از آنان، تکنولوژی ابداع کنیم و این سازمان ما باشد، که قواعد بازی را تغییر میدهد..! همهی ما نیک میدانیم که اگر تنها یک تیم در ایران باشد، که بتواند چنین ادعای جسورانهای بکند، همانا تیم خودمان است، مشروط به آنکه اکر میدانیم که قطعاً از دیگران برتریم، اما دچار سوءتفاهم نشویم که لزوماً برتر خواهیم ماند..!
سوءتفاهم دوم:
تمام تولیدکنندگان گازکربنیک به زودی ناچار میشوند محصول مجموعهی شهرکرد را خریداری و به بازار عرضه کنند.
اگرچه سازمان ما به واسطهی توسعهی تکنولوژی، وابسته به بازار گازکربنیک کشور است، و همواره این ادعا را با صدای بلند مطرح کرده، که برای تست تکنولوژیهایش به تمام بازار ایران چشم دوخته است، اما نباید انتظار داشته باشیم، که رقیبان به سادگی سپر را بیندازند و دیدگاه شهرکرد را بپذیرند. این نوع تصور که مبتنی بر ضعیف پنداشتن رقیبان است، ما را دچار سوءتفاهمی خواهد کرد، که نتیجهاش طولانی شدن رسیدن به هدف است. از طرف دیگر رسیدن به این هدف، کاری سرمایهبر و زمانبر است، و لذا باید به تدریج و در هماهنگی با همان رقیبان تحقق یابد..! شکی نیست که شهرکرد این هدف را دنبال خواهد کرد، اما نباید اجازه دهیم که واقعیبینی ما تبدیل به رؤیاپردازی شود..!
سوءتفاهم سوم:
شهرکرد میتواند با کاهش قیمت گازکربنیک، بازار را بطور کامل قبضه کند..!
این سوءتفاهم به ما آدرس غلط میدهد. دلیلاش آن است که قبضه کردن بازار به سه دلیل مقدور نیست. دلیل اول آنکه باید حجم تولید در حدی باشد، که پس از کاهش قیمت، از عهدهی تقاضای بازار برآید، و اگرچه افزایش مستمر تولید همواره در دستور کار مجموعهی شهرکرد قرار دارد، اما هنوز تا رسیدن به سطح تقاضای کل، فاصلهی بسیار وجود دارد. دلیل دوم آنکه شهرکرد به عنوان بزرگترین تولیدکنندهی گازکربنیک مایع در کشور، بیش از دیگران از کاهش قیمت زیان خواهد دید، و اگرچه این امکان را دارد که منابع مالی لازم برای پروژههای CO2 را، از طرحهای دیگری چون CDR و غشاء تأمین کند، اما این اقدام نیز بطور کلی از سرعت طرحهایش میکاهد. دلیل سوم آن است که کاهش قیمت CO2، باعث میشود که سرمایهگذاری در واحدهای میزبان به شکل BOT و BOO توجیه اقتصادیاش را از دست بدهد. با این حال ممکن است که بازار در مقاطعی به شدت رقابتی شود، و لذا تیم ما برخلاف میلاش، ناچار به «رقابت کامل» (perfect competition) شود، که شواهد میدانی حاکی از آن است که در این زمینه نیز، شهرکرد آمادگی بیشتری نسبت به رقیبان دارد.
سوءتفاهم چهارم:
شهرکرد به دلیل برتری قابل ملاحظه در کیفیت محصولاش، اگر بخواهد میتواند تمام مشتریان گازکربنیک را جذب کند.
در اینجا نیز با سوءتفاهمی روبرو هستیم، که تیم ما را از واقعیت دور میکند. کدام واقعیت..؟ اینکه به دلیل تورم عجیب و غریب و کوچک شدن بازار ناشی از آن، تولید و فروش در مورد بسیاری از کالاها، به شدت رقابتی شده، و لذا مهمترین عامل در انتخاب تأمینکنندگان، قیمت محصول و خدمات آنان است. آیا در مورد شهرکرد هم این امر صادق است..؟ جواب منفی است، زیرا شهرکرد برندی خوشنام و پرآوازه است، که علاوه بر کیفیت بینظیر محصولاش، که حتی غیرقابل دسترسی توسط رقیبان است، به مشتریان خود خدماتی میدهد که معمولاً از دیگران ساخته نیست. با این حال و به رغم مصرفکنندگان متعددی که ارزش شهرکرد را درک کردهاند، مصرفکنندکان دیگری نیز هستند، که برای خرید گازکربنیک، معیار دیگری جز قیمت برایشان اهمیت ندارد. بنابراین اینکه فکر کنیم به واسطهی کیفیت محصولمان، خواهیم توانست تمام خریداران را جذب کنیم، سوءتفاهمی است که باید کنار بگذاریم.
سوءتفاهم پنجم:
تولیدکنندگان گازکربنیک در مقابل تکنولوژی شهرکرد حرفی برای گفتن ندارند.
در هیچ زمینهی دیگری به اندازهی تکنولوژی، برتری شهرکرد نسبت به رقیبان آشکار و محرز نیست. تنها به عنوان یک مثال میشود از نیروگاه بعثت سخن گفت، که شهرکرد ۱۴ سال قبل به عنوان لایسنسور و نیز مجری طرح به شکل EPC، قرارداد ریکاوری گازکربنیک از استک نیروگاه را منعقد کرده، و بعد از ۱۴ سال که از عمر واحد CDR میگذرد، مدعیان بسیاری و ازجمله رقیبان خودمان، بر سرش دعوا دارند که چه کسی بهرهبرداریاش را بر عهده بگیرد..! و تازه در همین سال گذشته معلوم شده که بهرهبرداریاش را هم بلد نیستند، چه رسد به درک فرایندهای متفاوت و تعمیرات اختصاصیاش..! و از همین روست که شهرکرد را مکرراً دعوت کردهاند، که بهرهبرداری از CDR را همچون گذشته، خودش به عهده بگیرد، و خیال همه را راحت کند..! به این ترتیب میشود گفت که در مقابل تکنولوژیهای شهرکرد، رقیبان عملاً هیچ حرف مهمی برای گفتن ندارند، اما فراموش نکنیم که تلاشهای متعددی در خراسان، قزوین، تهران، آذربایجان، سمنان، اصفهان، فارس، خوزستان،و….، صورت گرفته که خط تولید گازکربنیک بسازند. پس نباید دچار این سوءتفاهم شویم که فقط ما میسازیم..! آنها نیز میسازند، هرچند که تکنولوژی برتر، نهایتاً تمامشان را تسلیم خواهد کرد.
سوءتفاهم ششم:
منابع مالی شهرکرد برای توسعه، نسبت به رقیبان قابل مقایسه نیست.
این سخن درستی است که مجموعهی شهرکرد علاوه بر فروش گازکربنیک، از لایسنس کردن تکنولوژیهایش نیز به منابع مالی قابل ملاحظهای دست مییابد، اما در عین حال نباید این سوءتفاهم ایجاد شود، که منابع مالی رقیبان منحصر به فروش گازکربنیک است. کافی است آگاه باشیم که بسیاری از CO2کاران، مجموعههای چند محصولی دارند، و لذا ممکن است بخش کوچکی از درآمدشان وابسته به فروش گازکربنیک باشد. اگرچه اعداد و ارقام مربوط به قراردادهای CDR و پروژههای غشائی خصوصاً در بازیافت گاز «فلر»ها، بسیار فراتر از اقتصاد گازهای فشرده است، اما نباید دچار سوءتفاهم شویم، که دست رقیبان در مقابله با ما خالی است.
سوءتفاهم هفتم:
منابع انسانی شهرکرد و شرکتهای اقماریاش از نظر تجربه و دانائی، در کارخانهی هیچ CO2کارِ دیگری وجود ندارد.
بعید است شرکت دیگری در عرصهی تولید گازکربنیک باشد، که منابع انسانیاش را مثل شهرکرد، مهمترین دارائی خود بداند. تجربه و دانايی حیرتانگیز تیم ما، زبانزد خاص و عام است، و کسی نیست که در کسبوکار CO2 باشد، و به آن معترف نباشد. در مجموعهی شهرکرد و شرکتهای اقماریاش، از هر طرف که بروی، و به هر اتاقی که وارد شوی، و از کنار هر سالن کنفرانسی که عبور کنی، و حتی در هر راهرو که قدم بگذاری، و یا با هر تیم مأموریتی که همراه شوی، همهجا و همهجا کسانی را خواهی دید، که مشتاقانه در حال گفتگو با یکدیگرند. گفتگو برای تغییر، برای دگرگونی، برای طرحی نو درانداختن. این گونه است که میشود ادعا کرد که این تیم زبده و دانا، در جای دیگری نظیرش نیست..! نظیرش..؟! حتی نزدیکاش هم نیست..! به همین دلیل است که هر همکاری که به هر دلیل از تیم شهرکرد جدا میشود، مستقل از اینکه تخصصاش چه باشد، دیگران او را «ختمِ گازکربنیک» میپندارند..! و در صدد جذباش برمیآیند، و چه خساراتی که از این رهگذر متحمل میشوند..! که نمونههای فراوانی از آن را میشود آدرس داد..! میدانید اشتباهشان چیست..؟ آنها معنای «تیم» را نمیدانند، همین..! آیا با این برتری درخشان در منابع انسانی، که چون آفتاب نیمروز بر همگان روشن است، باز هم برای تیم گازکربنیک، احتمال سوءتفاهم هست..؟ به نظر من که هست، و آن اینکه خود را در اوج ببینیم، و به این سوءتفاهم گرفتار شویم، که هیچکس را یارای رسیدن به این اوج نیست..! تاریخ صنعت نشان میدهد که بسیاری از سقوطها، ناشی از همین سوءتفاهم بوده است..! چه باید بکنیم..؟ باید چون عقاب هر لحظه پیرامون خود را رصد کنیم، و هر لحظه به اوج بیشتر بیندیشیم.
سوءتفاهم هشتم:
ساختار سازمانی شهرکرد در صنعت گازکربنیک ایران، کاملاً منحصر به فرد است.
این حرف اگرچه ممکن است درست باشد، اما از همان اول تیم ما را به سمت یک سوءتفاهم بزرگ سوق میدهد. ما به این دلیل باور داریم که ساختار سازمانمان منحصربهفرد است، که بسیاری از بخشهای سازمانی، در کارخانجات کوچک و ذرهای شده، و ازجمله در کارخانهداریِ گازکربنیک وجود ندارد، و یا حداقل احتمال میدهیم که وجود نداشته باشد. مثلاً یک کارخانهی کوچک گازکربنیک با تولید چند تن گازکربنیک مایع در روز، و تحت یک فرایند ثابت و مبتنی بر تکرار، قطعاً فاقد «واحد تحقیق و توسعه»(R&D) است، چراکه نه نیازی به دگرگونی تکنولوژیک دارد، و نه از عهدهی هزینههای R&D برمیآید. بر همین منوال چنین کارخانهای معمولاً نمیتواند واحد غیرتولیدی و پرهزینهی HSE را در ساختار خود داشته باشد. طرح طبقهبندی مشاغل هم که شامل واحدهای کمتر از ۵۰ نفر نمیشود. استقرار استانداردهای ISO9001 و ISO45001 و امثال آن هم که در واحدهای کوچک، خیلی دور از ذهن است. رعایت استاندارد ISBT و الزامات سختگیرانهاش هم که عملاً برای واحدهای کوچک، غیراقتصادی و یا بهتر بگویم غیرممکن است. تشکیلات اداری و مالی که مبتنی بر روشهای مدرن، و از جمله بر پایهی بودجهنویسی و حسابداری علمی باشد نیز، چندان جایگاهی در واحدهای کوچک ندارد. استفاده از سیستمهای روبوتیک، و یا اینترنت اشیاء (IOT)، و یا هوش مصنوعی (AI)، و یا فراگیری ماشین (ML) هم که تکلیفاش روشن است..! بنابراین سازمان ما میتواند مدعی شود که ساختار سازمانیاش کاملاً منحصربفرد است، اما این ادعا بر اساس حدس و گمان است، چرا که از درون سازمانهای دیگر اطلاعات مستند در اختیار نداریم، و همینجاست که ممکن است به سوءتفاهم گرفتار شویم. به این ترتیب به جای مقایسهی ساختار سازمانی خود با دیگران، بهتر است که بر توسعهی علمی و مدرن ساختار خود متمرکز شویم.
سوءتفاهم نهم:
مجموعهی شهرکرد همراه با شرکتهای اقماریاش، مهمترین تولیدکنندهی گازکربنیک در کشور است.
برای اثبات این مدعا، لازم است که ابتدا تعریف مورد قبولی از «مهمترین تولیدکنندهی گازکربنیک» به دست بدهیم. آنچه در فضای صنعتی ایران جاری است، و همگان به آن باور دارند، این است که مهمترین تولیدکننده در هر رشتهی صنعتی کسی است، که مقدار تولیدش بیشتر از دیگران باشد. این معیار به این دلیل مورد پذیرش عموم قرار گرفته، که نگاه کارخانهدار ایرانی اساساً «کالامحور» است. بر اساس همین نگرش سنتی، و با همین معیار «کالامحور»، مجموعهی شهرکرد را میتوان با اختلاف زیاد نسبت به دیگران، مهمترین تولیدکنندهی گازکربنیک در ایران دانست. در عین حال و به دلایل قابلفهمی، رقیبان شهرکرد این برتری را برنمیتابند، و لذا از طریق اتحاد با یکدیگر، و نیز کشاندن پلنتهای ریکاوری تازهوارد به جمع خود، تلاش میکنند تا سهم بازار ۳۰ درصدی شهرکرد را در اقلیت قرار دهند..! به بیانی دیگر مجموعاً در مقابل شهرکرد صفآرائی میکنند..! این در حالی است که شهرکرد بطور منفرد از تکتک آنان به مراتب بزرگتر است، اما هنوز فاصله دارد که به جمعشان برسد. چگونه خواهد رسید..؟ به این صورت که سهم بازار فعلیاش را به پتانسیل بالاتر از ۵۰ درصد برساند، یعنی بتواند به تنهائی از مجموع رقیبان بزرگتر باشد. چه زمانی محقق خواهد شد..؟ چندان دور نیست، اما اصل ماجرا این است که مجموعهی شهرکرد، اصلاً «کالامحور» نیست..! بلکه «فرایندمحور» است، و این ویژگی ارزشمندی است، که اهمیتاش توسط رقیبان درک نمیشود..! شهرکرد برخلاف رقیبان نه از مسیر «تکرار»، که از مسیر «تغییر» رشد میکند. شهرکرد نه به دلیل مقدار تولید، که به دلیل تغییر و توسعهی تکنولوژی تولید است که بر صدر نشسته، و لذا مهمترین تولیدکنندهی گازکربنیک کشور است، اگرچه مقدار تولیدش را نیز به زودی از مجموع تولید رقیبان فراتر خواهد برد..! همهی اینها را گفتم تا به این سوءتفاهم اشاره کنم، که اگر شهرکرد رشد میکند، نباید فکر کنیم که دیگران ساکن ایستادهاند. غیر از آنان که در حال حاضر فعالاند، رقیبان قدرتمندی دیگری نیز در راهند.
سوءتفاهم دهم:
شهرکرد میتواند بساط صنعت ذرهایشدهی گازکربنیک را در ایران جمع کند.
برخلاف تصور رقیبان و تبلیغ منفی که بر علیه شهرکرد انجام میدهند، سازمان ما نه وظیفهای دارد و نه اصلاً میتواند که این کار خطیر را انجام دهد. مجموعهی شهرکرد همچنانکه بارها نیز اعلام کرده است، به واسطهی توسعهی تکنولوژیهایش، ناچار است که دائماً خودش را رشد دهد، و عملاً هیچ کاری با کارخانجات پرتعداد در صنعت گازکربنیک ندارد، اما واضح است که آنها باید خودشان را با رشد شهرکرد انطباق دهند، که یک معنایش میتواند استقرار رنجیرهی ارزش باشد. توجه به این نکته مهم است که هر اقدامی از طرف کارخانجات گازکربنیک، بر اساس اختیار آنان صورت خواهد گرفت و نه اجبار شهرکرد، بنابراین نباید دچار این سوءتفاهم شویم، که سازمان ما در این خصوص وظیفهای بر عهده دارد.
نتیجهگیری:
مجموعهی گازکربنیک شهرکرد و شرکتهای اقماریاش، تولیدکنندهی گازکربنیک نیست، بلکه تکنولوژیست کربنکپچرینگ و فرایندهای تولید گازکربنیک مایع است. شهرکرد برای تست تکنولوژیهای ابداعیاش، وابسته به بازار گازکربنیک کشور است، و به همین دلیل در زمان حاضر، در مسیر «همسوئی منافع» با کارخانهداران گازکربنیک قرار گرفته است. متأسفانه این شرایط از طرف بسیاری از CO2کاران به درستی درک نمیشود، و آنان شهرکرد را شرکتی از جنس خودشان میپندارند. به بیانی دیگر آنها هم دچار سوءتفاهماند..! در یکیدوسه سال آینده، که معادلات کسبکار در عرصهی گازکربنیک، دستخوش تغییراتی شگرف خواهد شد، اصلیترین وظیفهی تیم شهرکرد، مقابله با سوءتفاهمهاست. نه فقط سوءتفاهمهای خودش، که سوءتفاهمهای رقیبان نیز..! آنها را دعوت کنید و تکنولوژیهای هیبرید و CDR و جداسازی غشائی و دهها ابداع دیگر را برایشان توضیح دهید، تا به گوش خود بشنوند و به چشم خود ببینند، که مهمترین تولیدکنندهی گازکربنیک به چه معناست، حتی اگر نخواهد تولیدکنندهی گازکربنیک باشد..!